شعر طنز(یه روز آقا کلاغ)
شعر طنز(یه روز آقا کلاغ)
یه روزي آقاي کلاغ ، به قول بعضیا زاغ
رو دوچرخه پا میزد ، رد شدش از دم باغ
پاي یک درختی رسید ، صداي خوبی شنید
نگاهی کرد به بالا ، صاحب صدا رو دید
یه قناري بود قشنگ ، بال و پر ، پر آب و رنگ
وقتی جیک جیکو میکرد ، آب میکردش دل سنگ
قلب زاغ تکونی خورد ، قناري عقلشو برد
توي فکر قناري ، تا دو روز غذا نخورد
روز سوم کلاغه ،رفتش پیش قناري
گفتش عزیزم سلام ، اومدم خواستگاري!
نگاهی کرد قناري ، بالا و پایین، راست و چپ
پوزخندي زد به کلاغ ، گفتش که عجب! عجب
منقار من قلمی ، منقار تو بیست وجب
واسه جی زنت بشم؟ مغز من نکرده تب
کلاغه دلش شیکست ، ولی دید یه راهی هست
براي سفر به شهر ، بار و بندیلش رو بست
یه مدت از کلاغه ، هیچ کجا خبر نبود
وقتی برگشت به خونه ، از نوکش اثر نبود
داده بود عمل کنن ، منقار درازشو
فکر کرد این بار می خره ، قناریه نازشو
باز کلاغ دلش شیکست ، نگاه کرد به سر و دست
آره خب، سیاه بودش! اینجوري بوده و هست
دوباره یه فکري کرد ، رنگ مو تهیه کرد
خودشو از سر تا پا ، رفت و کردش زرد زرد
رفتش و گفت: قناري! اومدم خواستگاري
شدم عینهو خودت ، بگو که دوسم داري
اخماي قناریه ، دوباره رفتش تو هم!
کله مو نگاه بکن ، گیسوهام پر پیچ و خم
موهاي روي سرت ، واي که هست خیلی کم
فردا روزي تاس میشی! زندگیمون میشه غم
کلاغ رفتش خونه نگاه کرد به آیینه
نکنه خدا جونم ! سرنوشت من اینه؟!
ولی نا امید نشد ، رفت تو فکر کلاگیس
گذاشت اونو رو سرش ، تفی کرد با دو تا لیس
کلاه گیسه چسبیدش ، خیلی محکم و تمیز
روي کله ي کلاغ ، نمیخورد حتی لیز
نگاه که خوب می کنم ، می بینم گردنتو
یه جورایی درازه ، نمیشم من زن تو
کلاغه رفتشو من ، نمیدونم چی جوري
وقتی اومدش ولی ، گردنش بود اینجوري
خجالت نمیکشی؟ واسه گوشتاي شیکم!؟
دوست دارم شوهر من ، باشه پیمناست دست کم!
دیگه از فردا کلاغ ، حسابی رفت تو رژیم
میکردش بدنسازي ، بارفیکس و دمبل و سیم
بعدش هم میرفت تو پارك ، می دوید راهاي دور
آره این کلاغ ما ،خیلی خیلی بود صبور
واسه ریختن عرق ، میکردش طناب بازي
ولی از روند کار ، نبودش خیلی راضی
پا شدي رفتش به شهر ، دنبال دکتر خوب
دو هفته بستري شد ، که بشه یه تیکه چوب
قرصاي جور و واجور ، رژیماي رنگارنگ
تمرین هاي ورزشی ، لباساي کیپ تنگ
آخرش اومد رو فرم ، هیکل و وزن کلاغ
با هزا ر تا آرزو ، اومدش به سمت باغ
وقتی از دور میومد ، شنیدش صداي ساز
تنبک و تنبور و دف ، شادي و رقص و آواز
دل زاغه هري ریخت ! نکنه قناریه؟
شایدم عروسی بازاي شکاریه!!
دیدش اي واي قناري ، پوشیده رخت عروس
یعنی دامادش کیه؟ طاووسه یا که خروس؟
هر کی هست لابد تو تیپ ، حرف اولو میزنه!
توي هیکل و صورت ، صد برابر منه
کلاغه رفتشو دید ، شوهر قناري رو
شوکه شد ، نمیدونست، چیز اصل کاري رو!
میدونین مشکل کار ، از همون اول چی بود؟
کلاغه دوچرخه داشت ،صاحب ب ام و نبود
نظر بده تا دلی را شاد کنی
نظر ندادی الهی باد کنی




